جملات زیبا از بزرگان و مشاهیر درباره شب چله و شب یلدا

جملات زیبا از بزرگان و مشاهیر درباره شب چله و شب یلدا در قرن های گذشته شب یلدا را شبی نحس م ی دانستند و در بیشتر مواقع شب طولانی سیاه، شب سختی و درد، شب هجران، شب غم و … با شب یلدا مترادف بودند و این مفاهیم در شعر شعران بزرگ هم نمود پیدا کرده است.

  

نه فقط غم روزگار به یلدا تشبیه شده بلکه غم دوری از یار و دست نیافتن به او را در بعضی از اشعار عاشقانه با تشبیه موی معشوق به شب یلدا می بینیم که وجه شبه این دو همان سیاهی و درازی می باشد. در اشعار شاعران بزرگ، برعکس شعر معاصر، یک شعر کامل در وصف شب یلدا وجود ندارد بلکه شاعر حین غزل یا قصیده در تک بیتی اشاره به این شب دارد. در این مطلب تک بیتی، دو بیتی و رباعیات شب یلدا را می خوانید.

رتبه عرفان شود شام فنا روشنت
قیمت انوار شمع در شب یلدا طلب

***

شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد

***

عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون
نازم عقوبت شب یلدای خویش را

***

روز عیشی خواستم زاید چه دانستم که چرخ
حامله دارد به سد ماتم شب یلدای من

شاهی که هول و کینه او بر عدوی ملک
تابنده روز را شب یلدا کند همی

***

شب نیکو سگال او شده چون روز رخشنده
چنان چون روز بدخواهش شده همچون شب یلدا

***

کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا

مسعود سعد سلمان

******

گفتمش: با عارضت زلفت تناسب از چه یافت
گفت: ماه روشن است این و شب یلداست آن

***

درازای شب یلدای هجران
مپرس از من از آن مشکین رسن پرس

***

ز ظلمت شب یلدای زلف خویش مرا
به نور طلعت رخشنده روشنایی بخش

ابن حسام خوسفی

سخن بزرگان در مورد شب یلدا

شعر در موررد شب یلدا

ز انوار ریاحین باغ و بستان گشته سرتاسر
منور چون عبادتگاه راهبانان شب یلدا

***

همه ایام داعی از عنا شب‌های یلدا شد
به از مدح تو صبحی نیس این شبهای یلدا را

رشیدالدین وطواط

******

ای جهانداری که گر خورشید عقلت نیستی
روز خلق از تیرگی همچون شب یلداستی

***

تو جان لطیفی و جهان جسم ‌کثیف است
تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا

***

چون هوا را تیره گرداند غبار لشکرش
روز روشن بر مَعادی چون شب یلدا بود

امیر معزی

سخن بزرگان در مورد شب یلدا

هم به صبر از شب یلدای فراقت روزی
دل محنت کشم امید نجاتی دارد

***

کی بشارت نامه روز آورند
وین شب یلدا به پایان کی رسد

عکس های شب یلدا مخصوص پروفایل

قسمت من بین و روزی رقیب
روز عید او را، شب یلدا مرا

***

مگر خود این شب یلدا به روز دانم برد
کدام یلدا کاین شب هزار چندان است

حکیم نزاری

سخن بزرگان در مورد شب یلدا

اشعار زیبا در مورد شب یلدا

کس نداند غم خسرو مگر آن کس که مباد
بی چراغی بود اندر شب یلدا مانده

***

بر رخ تو که آفت جان منست
از شب یلدا سپه آورده‌ای

***

هر شبی در غم هجرت شب یلداست مرا
که به سالی به جهان یک شب یلدایی هست

امیرخسرو دهلوی

صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید

حافظ

******

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود

***

هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را

***

نظر به روی تو هر بامداد نوروزی‌ست
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی‌ست

***

روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست

***

برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم

سعدی

******

به عزت شب قدر و شب حساب برات
به حرمت شب آبستن و شب یلدا

***

چو درد من سری پیدا ندارد
شب یلدای من فردا ندارد

عطار

******

 

گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا

***

آری که افتاب مجرد به یک شعاع
بیخ کواکب شب یلدا برافکند

***

همه شب‌های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند

***

هست چون صبح آشکارا کاین صباحی چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من

خاقانی

متن تبریک روز حسابدار به پسرم و دخترم

شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری

اوحدی مراغه‌ای

******

قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا

***

او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا

ناصرخسرو

******

 
مردان نظر سیاه به دنیا نمی‌کنند
روز سفید خود شب یلدا نمی‌کنند

***

در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید
گر ید بیضا نماند از گل صبح آفتاب

***

روزی دل گشت از زلف دراز او مرا
آنچه بر بیمار از طول شب یلدا گذشت

***

بیدار شو که در شب یلدای نیستی
در پرده است چشم ترا طرفه خواب‌ها

***

کوته نمی‌شود شب یلدای غربتم
گر دست من به دامن صبح وطن رسد

***

شد دام زیر خاک ز گرد و غبار خط
زلفی که بود از شب یلدا بلندتر

***

آه ما رعناترست از آه ماتم دیدگان
آنچنان کز جمله شبها شب یلدا یکی است

***

می‌کند زلف دراز تو به دلهای حزین
آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند

***

در شب یلدای بخت من نیارد شد سفید
گر ید بیضا نماند از گل صبح آفتاب

***

زلف ماتم دیدگان را شانه ای در کار نیست
دست کوته دار ای مهر از شب یلدای من

صائب تبریزی

شب یلدا سراج ازو بودی
روز هیجا هیاج ازو بودی

***

به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا

سنایی

******

شب یلداست خورشیدی در آن پنهان
ز هر چینش نماید ماه با پروین

***

شب یلدای هجران کشت ما را
الا ایام وصل الحب عودی

***

چه عجب گر دل من روز ندید
زلف تو صد شب یلدا دارد

***

روزهای تیره بر شب‌ها فزود
عمر من شد یک شب یلدای عشق

فیض کاشانی

******

هنرت چیست جز این ریش که‌ گویی به‌ مثل
شب یلدا بود از بس ‌که درازست و سیاه

***

الا به دور زمان تا هزار طعنه رسد
به شام تیره یلدا ز صبح نورانی

***

بر من و یاران شب یلدا گذشت
بس که ز زلف تو سخن رفت دوش

***

بس درازستی ای شب یلدا
لیک با زلف دوست کوتاهی

***

روی سپیدش برادر مه گردون
موی سیاهش پسر عم شب یلدا

***

چون از خم زلف چهره بنمایی
خورشید برآید از شب یلدا

***

دلم به زلف وی از هرطرف‌ که روی نمود
سیاهی شب یلدا ورا زمام‌ گرفت

***

رایت شه گفت من آن آیت فتحم‌ که هست
طره رخسار نصرت پرچم یلدای من

***

زلفش به چهره چون شب یلدا بر آفتاب
یا عکس پر زاع بر اوراق یاسمین

قاآنی

******

شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریه‌های سحرم را اثری پیدا نیست

***

به طول طاعت ترسندگان ز صبح نشور
که روی خواب نبینند در شب یلدا

***

در زرد و سرخ شام و شفق بوده‌ام کنون
تن را به عودی شب یلدا برآورم

در زرد و سرخ شام و شفق بوده‌ام کنون
تن را به عودی شب یلدا برآورم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.